کرم ابریشم


کرم ابریشم
دوشنبه 6 خرداد 1392



به نام خدا
در ابتدا لازم است در مورد منشاء فکر نگارش این مطلب توضیحی دهم .
صبح یکی از روزهای بهاری هنرجوی خوش رو و فعال آموزشگاه سرکار خانم " سایبان " با گلوله ایی سپید و کوچک وارد آموزشگاه شد ، بله گلوله کوچک پیله سپید و پشمالو کرم ابریشم بود ، ایشان توضیح دادند که در جریان یک پروژه دانش آموزی تعدادی کرم ابریشم نگه داری مینمایند و این پیله یکی از آن چند کرم است که متعلق به دختر زیبا و شیرینشان کیمیا خانم عزیز است . قسمت جالب تر این بود که متوجه شدیم این پروژه مربوط به یک اقدام خیر است به این صورت که پیله های تولید شده توسط کودکان جمع آوری شده و درآمد حاصل از تبدیل آنها به ابریشم و فروشش نصیب کودکان بی سرپرست میشود.
میهمان تپل و کم حرکت ما تنها چند روزی میهمان ماست و این کوچولو سپید با چشمهای سیاه  هیچ غذایی نمیخورد و تنها به اندازه ایی زندگی مینماید  که نسل کرم های ابریشم ساز را حفظ نماید ، کوچولوی ما دهانی برای خوردن ندارد و با اینکه کوتاه زندگی مینماید نقش با ارزشی در این دنیا بازی مینماید .